English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (6332 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
rpo U تقاضای مظنه قیمت
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
request for price quotation U درخواست مظنه قیمت
quotations U قیمت جاری مظنه شده سهام اوراق بهادار ...
quotation U قیمت جاری مظنه شده سهام اوراق بهادار ...
marginal demand price U قیمت تقاضای نهائی
current maturity U قیمت دفتری دارایی در موقع فروش یا تبدیل مظنه روز نرخ روز
cross elasticity of demand U درصدتغییر تقاضای یک کالا نسبت به درصد تغییر قیمت کالای دیگر فرمول کشش متقاطع عبارت است از :
blood chit U تقاضای مساعدت و اهدای خون بازوبند تقاضای کمک ازمردم
caveator U کسیکه درضمن تقاضای ثبت اختراع تقاضامیکند به تقاضای دیگران تر
theory of effective demand determination U نظریه تقاضای موثر اصطلاح کینز برای تقاضای کل
kinked demand curve U و اگر فروشنده قیمت کالا راکاهش دهد فروش وی بیشترنخواهد شد زیرا سایرفروشندگان قیمت خود راپائین اورده و از کاهش قیمت تبعیت میکنند .
law of demand U براساس قانون تقاضا مقدار تقاضای کالا باقیمت ان کالا رابطه معکوس دارد . هر چه قیمت کالا بالاتررود مقدار تقاضا برای کالاکمتر میشود
reserve price U قیمت پنهانی [در حراجی های فرش و در بازارهای خارج استفاده می شود یعنی صاحب فرش، یک قیمت حداقل در نظر می گیرد و اگر در مزایده قیمت پیشنهادی از آن پایین تر باشد، از فروش امتناع می کند.]
quotations U مظنه
quotation U مظنه
quoted price U مظنه
quote U مظنه دادن
quotes U مظنه دادن
quoted U مظنه دادن
underquote U کمتر مظنه دادن
prices rule high U مظنه ها بالا است
quoted U ایراد کردن مظنه دادن
quote U ایراد کردن مظنه دادن
quotes U ایراد کردن مظنه دادن
current standard cost U مقیاس سنجش قیمت کالای تولیدی یا مواد اولیه با قیمت پایه است
cost plus pricing U تعیین قیمت فروش با افزودن ضریب مخصوص منفعت به قیمت تمام شده
unbundled software U نرم افزاری که قیمت آن همراه با قیمت قطعه نیست
bank rate U مظنه رسمی تنزیل که توسط بانک مرکزی تعیین میشود
underprice U قیمت پایین تراز قیمت بازار
value added U قیمت یا ارزش افزوده شده قیمت یک محصول در بازاربدون توجه به ارزش مواداولیه یی که در تولید ان به کار رفته است
stock watering U سهام تاسیسات گرانقیمتی رابا قیمت اختیاری در بورس فروختن که مالا" به تقلیل قیمت سایر سهام منتهی شود
paasche price index U یعنی حاصلضرب قیمت و مقدار پایه بخش برحاصلضرب قیمت و مقدار درسال جاری
list price U فهرست قیمت اجناس فهرستی که در ان قیمت اجناس یا اگهی ویاکالاهای تجارتی رانوشته اند
normal price U قیمت عادی قیمت معمولی
shadow price U شبه قیمت قیمت ضمنی
last price U اخرین قیمت حداقل قیمت
quantum valebat U در مواقعی که جنسی بدون تعیین قیمت دقیق فروخته و شرط شود که قیمت بر مبنای قاعده فوق بعدا" پرداخت شود
spiral of wages and prices U حرکت تسلسلی مزدها و قیمت ها مارپیچ مزدها و قیمت ها
at the instance of U به تقاضای
total demand U تقاضای کل
at the request of U تقاضای
aggregate demand U تقاضای کل
at the instance of U بر حسب تقاضای
application for loan U تقاضای وام
final demand U تقاضای نهائی
request to send U تقاضای ارسال
excess demand U تقاضای بیش از حد
factor demand U تقاضای عوامل
re claim U تقاضای مجدد
at my request U مطابق با تقاضای من
request substitution U تقاضای تعویض
inelastic demand U تقاضای بی کشش
joint demand U تقاضای مشترک
aggregate demand function U تابع تقاضای کل
national demand U تقاضای ملی
aggregate market demand U تقاضای کل بازار
maximum demand U تقاضای بیشینه
pop the question <idiom> U تقاضای ازدواج
market demand U تقاضای بازار
complementary demand U تقاضای مکمل
complementary demand U تقاضای تکمیلی
demand for payment U تقاضای پرداخت
gives U تقاضای رای
applications U تقاضای کار
give U تقاضای رای
application U تقاضای کار
elastic demand U تقاضای با کشش
effective demand U تقاضای موثر
composite demand U تقاضای مرکب
giving U تقاضای رای
tacit collusion U حالتی که قیمت کالاهای دو کمپانی رقیب دران واحد بالا رود حتی درحالتی که چنین تبانی یی عملا" صورت نگرفته باشددادگاه ممکن است با توجه به قرینه بالا رفتن قیمت اقدامات بازدارنده را با قائل شدن به وجود ان معمول دارد
perfectly elastic demand U تقاضای کاملا با کشش
perfectly inelastic demand U تقاضای کاملا بی کشش
credit application U تقاضای گشایش اعتبار
toa for a job or position U تقاضای شغل کردن
law of downward sloping demand U قانون تقاضای نزولی
soft market U بازار با تقاضای خوب
oyer U تقاضای استماع یا دادرسی
to request issuance U تقاضای صدور کردن
demands U تقاضای خرید کالا
individual demand schedule U جدول تقاضای فردی
inelastic demand U تقاضای غیر حساس
tax U تحمیل تقاضای سنگین
derived demand U تقاضای مشتق شده
demand U تقاضای خرید کالا
downward sloping demand curve U منحنی تقاضای نزولی
apply for a divorce U تقاضای طلاق کردن
elastic demand U تقاضای کشش دار
taxes U تحمیل تقاضای سنگین
taxed U تحمیل تقاضای سنگین
elastic demand U تقاضای انعطاف پذیر
demanded U تقاضای خرید کالا
caller U شخصی که تقاضای تماس دارد
put the bite on someone <idiom> U از کسی تقاضای پول کردن
demurrer U تقاضای تاخیر درصدور حکم
demurs U تقاضای درنگ یا مکث کردن
demurring U تقاضای درنگ یا مکث کردن
rts U Send To Request تقاضای ارسال
demur U تقاضای درنگ یا مکث کردن
excess demand U تقاضای زیادی مازاد تقاضا
callers U شخصی که تقاضای تماس دارد
ask for a lady's hand U تقاضای ازدواج با بانویی کردن
planned demand U تقاضای برنامه ریزی شده
layers U برنامهای که تقاضای ارسال کند
reclamation U تقاضای جبران خسارت کردن
To demand prompt payment. U تقاضای پرداخت فوری کردن
To seek political asylum. U تقاضای پناهندگی سیاسی کردن
To ask for political asylum. U تقاضای پناهندگی سیاسی کردن
demurred U تقاضای درنگ یا مکث کردن
request time out U تقاضای تایم اوت یک دقیقهای
call of more U حق تقاضای زیاد کردن مبیع
layer U برنامهای که تقاضای ارسال کند
marginal cost pricing U قیمت گذاری بر مبنای هزینه نهائی قیمت معادل هزینه نهائی
nonce word U واژهای که به تقاضای یک موقع ویژه بسازند
demand accommodation U تنظیم تقاضای یکانها با موجودی انبار
letters rogatory U نامه مشعر بر تقاضای نیابت قضایی
postulancy U تقاضای ورود بدین یا جمعیتی تازه
speculative demand for money U تقاضای سفته بازی برای پول
blue bark U تقاضای هزینه سفر و معاش حرکت
statement of charge U مشخص کردن جرایم فرم تقاضای خسارت
to withdraw an application U صرف نظر کردن از تقاضای درخواست نامه ای
trover U دعوی مطالبه قیمت مال مغصوب دعوی مطالبه قیمت مال مورد استفاده بلاجهت
ARQ U که در صورت خطا تقاضای ارسال دوباره داده میکند
The victors demanded unconditional surrender . U فاتحین تقاضای تسلیم بدون قید وشرط کردند
reclama U تقاضای اغماض و تجدید نظر درتصمیمات متخذه یا رای
small claim U ادعانامه یا تقاضای خسارتی که مبلغ ان از 00001 ریال کمتر است
reclamation U تقاضای خسارت تعمیرمجدد و به پای کار اوردن وسایل بازیابی مجدد
appeal play U تقاضای بازیگر برای اعلام رای داور نسبت به خطای حریف
striking off the roll U اسم یک solicitor را به تقاضای خودش یا بعلت ارتکاب خطا از لیست وکلاحذف کردن
neoclassical economics U در این اقتصاد تمرکز بیشتر بروی تقاضای مصرف کننده وروشهای ریاضی است
effective demand U تقاضای موثرعبارت است از مقدار کالائی که خریداران در قیمتهای موجود مایل و قادر به خریدان هستند
say's law U عرضه تقاضای خودرا بوجود می اورد بنابراین تعادل همواره در سطح اشتغال کامل وجود خواهدداشت
searches U نرم افزاری که جستجو در پایگاه داده را انجام میدهد وقتی که کاربر تقاضای یافتن اطلاع دارد
searchingly U نرم افزاری که جستجو در پایگاه داده را انجام میدهد وقتی که کاربر تقاضای یافتن اطلاع دارد
search U نرم افزاری که جستجو در پایگاه داده را انجام میدهد وقتی که کاربر تقاضای یافتن اطلاع دارد
searched U نرم افزاری که جستجو در پایگاه داده را انجام میدهد وقتی که کاربر تقاضای یافتن اطلاع دارد
exchanged stabilization fund U مقصودتاسیسی است در ان پول خارجی و داخلی یک کاسه میشود و به این وسیله مظنه ارز خارجی ثابت نگهداشته میشود تا تنزل پول داخلی باعث رکود تجارت و عدم اعتماد نشود
pigou effect U اثر مانده واقعی اثر کاهش سطح قیمت ها برروی مصرف که بر اساس این اثر با کاهش سطح قیمت ها و در نتیجه بالا رفتن عرضه واقعی پول و افزایش ارزش واقعی ثروت مصرف نیز افزایش خواهد یافت
inelastic demand U تقاضای غیر قابل کشش تقاضا برای اجناسی که به علت گرانی بیش از حد فقط طبقه خاصی قادر به خرید ان می باشند
disoblige U دل کسی راشکستن تقاضای کسی را انجام ندادن منت ننهادن بر
channeling U 1-صف تقاضای استفاده از کانال . 2-صف داده هایی که روی کانال ارسال شده اند
channeled U 1-صف تقاضای استفاده از کانال . 2-صف داده هایی که روی کانال ارسال شده اند
channels U 1-صف تقاضای استفاده از کانال . 2-صف داده هایی که روی کانال ارسال شده اند
channel U 1-صف تقاضای استفاده از کانال . 2-صف داده هایی که روی کانال ارسال شده اند
channelled U 1-صف تقاضای استفاده از کانال . 2-صف داده هایی که روی کانال ارسال شده اند
queues U 1-صف تقاضای استفاده از یک کانال . 2-صف دادهای که به کانال فرستاده میشود
queued U 1-صف تقاضای استفاده از یک کانال . 2-صف دادهای که به کانال فرستاده میشود
queue U 1-صف تقاضای استفاده از یک کانال . 2-صف دادهای که به کانال فرستاده میشود
queueing U 1-صف تقاضای استفاده از یک کانال . 2-صف دادهای که به کانال فرستاده میشود
purchase request U درخواست خرید جنس تقاضای عقد پیمان خرید
replacement demand U نیازمندیهای جایگزینی تقاضای جایگزینی پرسنل
set (one) back <idiom> U قیمت
price U قیمت
At the price of. At the cost of . U به قیمت
all in price U قیمت کل
wage price spiral U قیمت
quotations U قیمت
valueless U بی قیمت
bourse U قیمت
valuing U قیمت
treasure U ذی قیمت
high priced U پر قیمت
prices U قیمت
wage price guideline U قیمت
above rubies U بی قیمت
PR U قیمت
cif U قیمت
priceless U بی قیمت
nominal U کم قیمت
price limit U حد قیمت
price line U خط قیمت
cost U قیمت
worth U قیمت
quotation U قیمت
equivalents U هم قیمت
value U قیمت
invalued U بی قیمت
equivalent U هم قیمت
cost,insurance,freight and exchange(cif& U قیمت
values U قیمت
access time U کل زمان لازم برای رسانه ذخیره سازی از وقتی که تقاضای داده میشود تا زمان بازگشت داده
price list U فهرست قیمت
price reduction U کاهش قیمت
standard price U قیمت استاندارد
price ratio U نسبت قیمت
sopt price U قیمت روز
price stability U تثبیت قیمت
price list U لیست قیمت
price elasticity U حساسیت قیمت
price elasticity U کشش قیمت
price determination U تعیین قیمت
supply price U قیمت تولیدکننده
supply price U قیمت عرضه
price differential U تفاوت قیمت
equilibrium price U قیمت تعادل
excess price U اضافه قیمت
diseconomy U ترقی قیمت ها
excess price U قیمت اضافی
price discrimination U تبعیض قیمت
price effect U اثر قیمت
spot price U قیمت نقدی
Recent search history Forum search
1 In this step that is all information in our hand, you are kindly requested to quote based on rough estimate price in this step.
1To be capable of quoting
1معنی کنید: Residential Demand Side Management
1preppy
1لطفا قیمت محصولات رو برای من بفرستید ممنونه
0ایا for what price ? ترجمه ی جمله ی
0تعدیل قیمت
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com